با تمام دغدغه هایی که واسه خودم درست می کنم اما هیچ حسی ندارم یه جور ارامش بی پایان.....بدون هیچ ابتدا انتهایی
مثل این می مونه که تمام عمرتو توی یه قایق خوابیده باشی و بری جلو و فقط به اسمون نگاه کنی وهیچ حسی نداشته باشی به جز یه ارامش بی حد واندازه که نمیدونی از کجا اومده و چرا اومده و...ولی هر چی که هست از هر جایی که اومده خیلی لذت بخشه .
با اینکه اصلا حالم خوب نیست و سرم داره می ترکه باز هم اون احساس رو دارم اصلا انگار هیچ موجی توی این دریا نیست که بتونه قایقمو خراب کنه بعضی وقتهادوست دارم یه موج بزرگ بیاد جلو اونقدر بزرگ که نتونم باهاش مقابله کنم که احتیاج به تلاش بیش از حدی داشته باشه البته شاید باز هم خیالم راحت باشه چون اطمینان دارم که هیچوقت از توی قایقم بیرون نمی افتم خودش یه جورایی مراقبم هست نمی دونم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟